این روز ها اونقدر دارم تلاش میکنم و سرم شلوغه که دیگه حتی به خودمم وقت نمیکنم یه دستی بکشم :) یهویی تو این گرمای تابستون تا چهار پنج روز حموم نمیرم مگه اینکه جناب مادر یا پدر یک امری بکنن.
گاهی حتی بابا و مامانم رو هم نمیبینم.
به شدت هم عصبی شدم و گاها سر خانوادم داد میزنم که چرا صداشون بلنده تا اتاق من میاد.
+شرمنده همه بیانی ها و بلاگرای عزیز هستم که وقت نمیکنم مطالبشون رو بخونم ولی باز از همه ممنونم که میان و حالم رو میپرسن.
حتی پروژه ای رو که قرار بود شروع کنیم واسه نوشته های شما به تعویق انداختم تا بتونم اول یه اپلیکیشن واسه کاربرا آماده کنم و در قالب سایت و اپلیکیشن پروژه رو پیش ببریم.
و اما پاسخ به نظراتی که برام فرستاده بودید
یکی از دوستان گفته بودند اگه مقدوره کلاس های آنلاین آموزش ترانه بزارم
یک دوست دیگه ای گفته بودند چرا اینستاگرامت رو حذف کردی
یکی از بچه های زنجانیم گفته بودند که آیا کلاس های درسی از قبیل(شیمی و زیست و.)دارید؟
دوستی هم گفته بودند برنامه نویسی بلدید؟
و حالا بحث من سر اینه که چرا اینطوری شده؟نه وقت هست نه حوصله!
ماشالله جناب پدر هم یَک تعریفی از بنده جلوی مردم میکنن که انگار بنده آدم خیلی بزرگی هستم (درحالی که نیستم)
درباره این سایت